در دنیای امروز، ما به نوع جدیدی از مهاجرت وارد شدهایم؛ مهاجرتی که نه در جغرافیا، بلکه در حوزه شناختی و فکری صورت میگیرد. هوش مصنوعی (AI) با سرعتی بیسابقه در حال تغییر و تحول در منظر شناختی ما است. در دو سال اخیر، مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) به سطحی از توانایی دست یافتهاند که میتوان آن را معادل با تحصیلات دکترا در بسیاری از زمینهها دانست. این تغییرات به قدری سریع و شگفتانگیز هستند که به نظر میرسد ما در حال تماشای وقوع یک تغییر بزرگ هستیم، اما هنوز نمیتوانیم به وضوح تصور کنیم که این تغییر چگونه و چه زمانی اتفاق خواهد افتاد.
قدرت هوش مصنوعی و چالشهای آینده
وظایفی که روزگاری تنها به عهده افراد تحصیلکرده بود، مانند نوشتن مقاله، تألیف موسیقی، تنظیم قراردادهای حقوقی و تشخیص بیماریها، اکنون به راحتی توسط ماشینها انجام میشود. به عنوان مثال، در مقالهای از مجله نیویورکر، یک استاد تاریخ علوم در دانشگاه پرینستون به شگفتی خود از این که چطور NotebookLM گوگل ارتباطی بین نظریات فلسفه روشنگری و یک تبلیغ تلویزیونی مدرن برقرار کرد، اشاره کرده است.
با پیشرفت هوش مصنوعی، انسانها باید به دنبال حوزههای جدیدی از معنا و ارزش باشند؛ حوزههایی که ماشینها هنوز در آنها ضعیف هستند و شامل خلاقیت، استدلال اخلاقی، ارتباطات عاطفی و بافتن معناهای نسلها میباشد. این “مهاجرت شناختی” آینده کار، آموزش و فرهنگ را تعریف خواهد کرد و کسانی که به این تغییرات توجه کنند و برای آن آماده شوند، میتوانند فصل جدیدی از تاریخ بشر را رقم بزنند.
جستجوی زمینهای جدید
مانند مهاجران اقلیمی که به دلیل تغییرات جوی مجبور به ترک محیطهای آشنا میشوند، مهاجران شناختی نیز نیاز دارند تا زمینهای جدیدی پیدا کنند که مشارکتهای آنها ارزش داشته باشد. اما این زمینهای جدید کجا و چگونه قابل شناسایی هستند؟
پدیدهای به نام «پارادوکس موراوک» میتواند نوری به این موضوع بتاباند. این پدیده که به نام دانشمند اتریشی هانس موراوک نامگذاری شده، بیانگر این است که کارهایی که انسانها انجام آنها را دشوار میدانند، برای کامپیوترها آسان است و برعکس. به همین دلیل، انسانها باید به سمت کارهایی حرکت کنند که به مهارتهای انسانی مانند خلاقیت، همدلی و قضاوت اخلاقی نیاز دارند.
آینده کار در دنیای هوش مصنوعی
با پیشرفت سریع هوش مصنوعی، زمینههای امن برای تلاشهای انسانی به سمت خلاقیت، استدلال اخلاقی و ارتباطات عاطفی حرکت خواهد کرد. کارهای انسانی در آینده نزدیک به طور فزایندهای به مهارتهایی نیاز خواهد داشت که مختص انسانهاست. مانند مهاجران اقلیمی که به دنبال زمینهای حاصلخیز جدید هستند، مهاجران شناختی باید به سمت این حوزههای انسانی حرکت کنند، حتی در حالی که زمینهای قدیمی کار و یادگیری زیر پاهایشان در حال تغییر است.
چالشهای پیشرو
در نهایت، مهاجرت شناختی به معنای از بین رفتن تمام مشاغل نیست. این تغییرات به تدریج و به صورت ناهماهنگ در بخشها و مناطق مختلف انجام خواهد شد. بسیاری از مشاغل که به حضور انسانی، شهود و ایجاد روابط نیاز دارند، در کوتاهمدت ممکن است کمتر تحت تأثیر قرار گیرند. اما در عین حال، تغییر در ارزشگذاری و هدفگذاری برای کارهای انسانی همچنان به تغییرات عمدهای منجر خواهد شد.
شاید برخی بر این باور باشند که هوش مصنوعی دنیایی از فراوانی را به وجود خواهد آورد که در آن کار اختیاری میشود و خلاقیت شکوفا میشود. اما ما نمیتوانیم از تغییرات عظیمی که این آینده به همراه دارد غافل شویم. مشاغل به سرعت تغییر خواهند کرد و بسیاری از افراد ممکن است در یافتن معنا و هدف خود در دنیایی که ماشینها تواناییهایشان را به عهده میگیرند، با چالشهایی مواجه شوند.
نتیجهگیری
دوران هوش مصنوعی تنها به ساخت ماشینهای هوشمند و مزایای آنها محدود نمیشود، بلکه همچنین به مهاجرت به سمت درک عمیقتر و پذیرش آنچه ما را انسانی میسازد، مربوط میشود. آیا برای این تغییر بزرگ آمادهایم؟ آیندهای که به سمت آن حرکت میکنیم، چه شکلی خواهد داشت و ما چگونه میتوانیم از این تغییرات بهرهبرداری کنیم؟
در این سفر در حال تغییر، آیا شما نیز به دنبال زمینههای جدیدی برای رشد و ایجاد معنا هستید؟ بیایید با هم به این سؤال بیندیشیم و به آیندهای روشنتر و معنادارتر گام بگذاریم.