دنیای امروزی رو بهش میگن عصر اطلاعات. این هم به خاطر این هست که در هر لحظه حجم عظیمی از دادهها تولید، انتقال و دست به دست میشن. همین مسأله باعث میشه که این سؤال رو از خودمون بپرسیم با این حجم بالای دادهها چیکار باید بکنیم؟ این دادهها چه کمکی به ما میتونن بکنن؟ و اصلاً منطقی هست که بخوایم خودمون رو درگیر این همه ماجرا در مورد دادهها کنیم؟ باید خدمتتون عرض کنم که بله! ما به این دادهها خیلی هم نیاز داریم، اما به تنهایی خیلی مفید نیستن و باید با این دادهها نهایت استفاده رو بکنیم. اما چطور میتونیم این دادهها را بهبه بهترین نحو پردازش کنیم؟ و این دادهها چطور میتونن به نیازها و مسائل ما کمک کند؟ برای جواب دادن به این سوالات، مفهومی به اسم “هرم DIKW” به وجود اومده که به ما کمک میکنه تا مسیری برای تبدیل دادهها به دانش و سپس به خردمندی فراهم کنیم. در این مقاله میخوایم به بررسی این هرم بپردازیم و با چند تا دونه مثال اونو شفاف کنیم.
داده (Data)
دادهها اولین پایهایترین عنصر در این هرم هستن و در کف هرم قرار میگیرن. و این هم به این معنی هست که تا دادهای نباشه باقی هرم هم بلاموضوعه و نمیشه به یه مرحله بالاتر رفت. حالا داده چیه؟دادهها مجموعه ای از اطلاعات خام هستن که ممکنه هیچ معنا و مفهوم خاصی رو هم نداشته باشن. درواقع داده داره فریاد میزنه که به من توجه کن! ولی از دور که بهش نگاه میکنی به نظرت یه مشت عددُ متن یا تصویر یا هر چیز دیگهای هست که معنی خاصی هم نداره.
برای بهتر درک کردن این مفهوم، فرض کنید که شما یک لیست اعداد رو بهتون نشون میدن: “۱، ۳، ۵، ۷، ۹”. این اعداد رو که از این به بعد بهشون میگیم داده فقط یه مشت عدد هستن که به نظر میاد هیچ ارتباط خاصی هم با هم ندارن انگاری!
اطلاعات (Information)
زمانی که دادهها بتونیم سازماندهی کنیم و به ترتیب بهش بدیم در اون صورت دادههای ما تبدیل میشه به اطلاعات! یعنی هروقت ما این دادهها رو بیایم یه سری پردازش روشون انجام بدیم که بتونیم ازشون معانی یا مفاهیمی رو استخراج کنیم، یه پله از هرم رو بالا رفتیم و اون دادهها رو به اطلاعات تبدیل کردیم.مثلا توی مثال قبلی اگر لیست اعداد را به صورت زیر ببینیم: “۱، ۳، ۵، ۷، ۹”، اطلاعاتی که میگیریم آینه که اینها همه اعداد صحیح فرد هستن که به صورت صعودی مرتب شدن!
دانش (Knowledge)
دانش زمانی هست که ما بتونیم اطلاعاتی که به دست آوردیم رو یه مرحله دیگه ارتقا بدیم. اما چطور میشه ارتقا داد؟ برای اینکار شما باید توانایی ارتباط دادن اطلاعاتی که به دست آوردیم با اطلاعات و دانشهای قبلی خودمون رو داشته باشیم! (میدونم که توی تعریف دانش از خود دانش استفاده کردم 🙂 ولی چیکار میشه کرد؟). این یعنی اینکه دانش به معنی درک و فهم اطلاعات هست. ترجیح میدم که با همون مثال توضیح بدم که منظورم چیه! توی مثال، تا اینجا فهمیدیم که با اعداد صحیحی که صعودی هستن طرفیم. پس میتونیم از قوانین ریاضیاتی که برای اعداد فرد وجود داره (دانشی که در مورد اعداد فرد داریم) استفاده کنیم و استنتاج کنیم. مثلاً میدونیم که جمع دو تا عدد فرد میشه زوج! جمع این اعداد فرد با هر عدد زوج میشه فرد! یا اینکه اگر عدد ۲ رو به آخرین عضو این دنباله اضافه کنیم ( عدد ۱۱) عضو بعدی این مجموعه رو به دست آوردیم.
درک (Understanding)
اگر اطلاعات و دانش ما به اندازهی کافی پیشرفت کنند، به درک و فهم میرسیم. درک به معنای توانایی تفسیر و توجیه دانش است یا اینکه ما نهایتاً از این دانشها چی میفهمیم. مثلاً، اگر ما بددونیم که اعداد فرد چطوری در محاسبات ریاضی استفاده میشه و چطور میتونن به ما در حل مسائل کمک کنن، اونوقت ما واقعاً معنا و کاربرد اعداد فرد درک کردیم.
خردمندی (Wisdom)
حالا در مرحله خردمندی ما میتونیم با استفاده از دانش و درک به دست آمده، سیستم هوشمندی رو طراحی کنیم که تصمیمگیریهای خردمندانهای داشته باشه. بطور مثال، شما میتونید سیستمی برای شناسایی چهرهها از تصاویر برای خودروهای هوشمند یا مراکز خرید بسازید.
اهمیتی که هرم DIKW در تصمیمگیری داره!
هرم DIKW ما رو به یک درک عمیقتری از دادهها میرسونه. اما اینکه ما بتونیم دانش خوبی رو از دادهها استخراج کنیم به تنهایی کافی نیست. ما باید از این دانش هم استفاده کنیم و بتونیم تصمیماتی رو بگیریم که زندگی رو برای ما راحتتر کنه یا مثلاً برای یک بیزینس سودآوری رو بالاتر ببره.
تصمیمگیریهای ما آدمها چه به صورت شخصی و چه به صورت اجتماعی میتونه تأثیر بسیار مستقیمی بر زندگی ما داشته باشه. و چه بهتر که ما این تصمیمگیریها رو مبتنی بر دانش به دست اومده از دادهها انجام بدیم. این کار باعث میشه که نتیجه عملهای ما موثرتر و خود عمل قابل اعتمادتر باشه.
هرم DIKW به ما کمک میکنه تا از دادههای خام به سوی خردمندی قدم برداریم. از دادهها تا خردمندی، این مفهوم ما رو به سمت یک درک عمیقتر و تصمیمگیریهای بهتر هدایت میکنه.